به دیدن تو مرا گر چه سخت آهنگ است

ولی چه سود که زندان زندگی تنگ است

چو تیغ تیز بود رنج پور گوش جگر

که گفته بندگی غیر رب مرا ننگ است

خدنگ انده اختر خلیده در دل من

اگر چه قلب قسی از گناه چون سنگ است

ز رنگ راه حیاتم نصیب شد غم و درد

غمین به کلبه احزان دلم پر از زنگ است

شرنگ حسرت و هیهات بهره ام ز جهان

چو سرکه شهد شده است و جبین پر آژنگ است

حفا و جور شده شحنه وسوس قاضی

بدین جهت همه را پای عافیت لنگ است

حدیث حق و حقیقت به گوش اهل زمان

به عین قبله نماساختن به افرنگ است

نوای نی چو بپیچد به کوزه قلیان

ز دود تیره تبناک کله ام منگ است